کتاب چگونه نخبه شویم؟ نویسنده مسعود ستوده نژاد
فرآیند یادگیری مهمترین فرآیند در پیشرفت یک کشور است. بازیهای ورزشی برای اهداف خودشان بازی میشوند ولی آموزش و پرورش یک بازی ورزشی نیست که برای اهداف خودش بازی شود بلکه آموزش و پرورش، ابزاری قدرتمند به سوی آینده است. آموزش و پرورش دارای چهار ستون بنیادی، یادگیری برای دانستن(محتوی علمی)، یادگیری برای انجام دادن (فنآوری) یاد گیری برای زیستن (استفاده از امکانات دانش) و یادگیری برای با هم زیستن (اجتماع) است. پس آموزش و پرورش برای زندگیِ جوانان کشور، آمادگی ایجاد میکند.
دلایل و عوامل زیر برای بیان اهمیت خلاقیت در آموزش و پرورش و سایر مراکز آموزشی، ذکر میگردد.
1- دانش بشری علاوه برعلم، شامل وحی و الهام، هنر و صنعت و.. نیز هست. علم مجموعهای از دانسته های انسان است که با روش پژوهش طرح ریزی شده بدست میآید. یعنی علم بخشی از دانش بشری است. پس علم، از راه تدبیر فرضیههای جدید و آزمایش کردن آنها بدست میآید. علم از طریق آزمایش و ادراک بدست آمده است و به همین طریق هم گسترش مییابد. تدبیر فرضیههای جدید و انجام آزمایشات، بدون خلاقیت امکانپذیر نیست.
2- آیندهی علم یعنی رشد و تراکم دانش بشری بسیار سریع است، به گونهای که نوشیدن آب از چشمه دانش چون نوشیدن آب از شیر آتش نشانی است! در همه علوم و فنون ( کامپیوتر و….) انفجار دانش داریم و هر 7 سال کل دانش بشری 2 برابر می شود. در واقع خیلی سریع بی سواد میشویم. با اینکه نظام داده پردازی گسترش یافته است اما یادگیری همه دانش غیر ممکن و غیر عاقلانه است. تنها راه کار، آموزش پژوهشگران خلاق و متفکر است. زیرا با تفکر و پژوهش از چشمه زلال دانش میتوانیم بنوشیم و موفق شویم. پس یادگیرندگان بهتر است، روش بدست آوردن اطلاعات را یاد بگیرند، در واقع به آنان یاد دهیم که چگونه یاد بگیرند. به فرزندان خود تفکر و خود انضباطی یاد دهیم زیرا آینده افراد دانا لازم دارد که فکر کنند.
3- در کشور ما، بسیاری از سیاستهای فرهنگی بر اساس حمایت از افراد بسیار باهوش و بخصوص دارندهی هوش ریاضی منطقی، بنا شده است. بودجهها در سطح آموزش و پرورش به این سمت سوق داده شده است. حتی خانوادهها نیز تحت تأثیر این موضوع قرار گرفته اند و با صرف هزینههای کلان سعی می کنند فرزندان خود را به مدارس تیز هوشان بفرستند.
در حالیکه هوش دارای چندین جنبه است. هوش زبانی سبب خواندن و نوشتن بهتر است. به کمک هوش مکانی، موقعیتها، تصاویر بهتر درک میشود. کسی که هوش جسمانی دارد، جنب و جوش و عملکرد ورزشی بهتری را داراست. به کمک هوش موسیقیایی درک ریتم و آهنگ خوب انجام میشود. از طریق هوش میان فردی، روابط بین افراد خوب فهمیده میشود و انسان میتواند گروههای انسانی را هدایت و کنترل کند. از طریق هوش درونگرا ، قابلیت تمرکز بالا میرود. با کمک هوش طبیعت گرا، طبیعت و حیوانات را دوست داریم و از طریق هوش وجودی و شهودی، به درک چون و چرایی خود و عالم میپردازیم. آیا در مدارس تیزهوشان به همهی این جنبههای هوش توجه میشود و آیا کسی که هوش ریاضی و منطقی پایینتری دارد در زمینههای دیگر باهوش نیست؟
سؤال اساسی این است که چرا سالهاست مشابه بزرگانی چون ابن سینا، حافظ، رازی، خواجه نصیر طوسی و فارابی نداریم؟! وقتی که علم را به صورت یک بسته اطلاعاتی غیر قابل تغییر، در اختیار دانشآموزان قرار میدهیم، انتظاری بیش از این نمیتوان داشت. درحالیکه آموزشی مؤثر و پویا، به تجربه خلاقانه افراد بستگی دارد و بهتر است دایرهی این تجربیات را افزایش داد.
4- با اینکه الگوهای مختلف یادگیری، مثل فهرست مفاهیم، کاوشگری و پژوهش محور، پیش سازمان دهنده و تعاملی به همراه گردش علمی و… به معلمان معرفی شده است. اما در عمل در کلاسهای درس، این نوع مدلهای یادگیری که اکثراً خلاقانه هم هستند، دیده نمیشود. نوع سیستمهای یاددهی، یادگیری، در آموزش و پرورش ما بهتر است در عمل تغییر یابد. ما در مدارس موضوعی را در اختیار دانش آموزان قرار میدهیم و نظرات و واکنشهای آنان را نسبت به موضوع خواستار میشویم. در این حالت دانش آموزان ما نمیتوانند کاری را سازماندهی کنند و یا یک مسئله واقعی را حل کنند. به آنان تفکر واکنشی آموزش داده شده است. در حالیکه تفکر واکنشی کافی نیست، بهتر است به آنها تفکر پویا و خلاق یاد دهیم.
5- در دانشگاهها و مدارس ما جوانان را دانا بار میآوریم. صرف دانستن برای انجام کار کافی نیست. در هنگام کار مواردی چون نظرهای افراد، اولویتها، اهداف، جایگزینها، پیامدها، حدسها، تصمیمها، بحرانها و بسیاری جنبه های دیگر پیش میآید که نیازمند تفکر و خلاقیت است. به همین دلیل است که به بسیاری از جوانان فارغ التحصیل، به دلیل نداشتن مهارتهای کار، شغلی نمییابند. پس بهتر است که محتوی مطالب درسی دانشگاهی و غیر دانشگاهی تغییر یابد. محتوی علمی را به روشی میتوان تدریس کرد که خلاقیت را هم به همراه داشته باشد.
6- فن آوری های حاصل از گسترش علم تجربی مثل فن آوری هسته ای، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و…، نیروی پیشران و تعیین کنندۀ سیاست، اقتصاد، تجارت، بهداشت و حتی قوانین مدنی یک کشور است. کشوری پیشرفته تر و توسعه یافته تر است که از آموزشهای برتر و پیشرفتهتری برخوردار باشد. هر نوع توسعه ای( سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و…..) بدون توسعه انسانی غیر ممکن است و توسعه انسانی در نظام آموزشی اتفاق میافتد. بنابراین در سیستمهای یادگیری، آموزش تفکر خلاق و نوآور از اهمیت به سزایی برخوردار است و هیچ جامعهای بدون آن به شکوفایی نخواهد رسید.
7- در عصرکشاورزی، قدرت و توانایی به زمین و منابع خدادادی وابسته بود. پیشرفت پدیده ای خطی محسوب میشد و به زمان بستگی داشت. در عصر صنعتی، قدرت و توانایی به دودکش و کارخانه وابستگی داشت. پیشرفت دو بعدی در نظر گرفته میشد و علاوه بر زمان به کیفیت هم بستگی داشت. اما ما امروز در عصر فرا صنعتی؛ یعنی در عصر دانایی و رقابتهای فشرده و پیچیده جهانی، زندگی میکنیم. در این عصر قدرت و توانایی به تعداد دانشمندان است و بابت نوآوری در محصولات و خدمات و کشف نیازهای مشتریان، یعنی بابت فکر کردن پول میدهند. تمامی سیستمهای تحقیق و توسعه R&D بوجود آمده درکارخانجات ناشی از همین موضوع است. امروزه در دنیا در سطح مراکز پژوهشی، صنایع و سازمانها هزاران نفر در حال ایجاد ایدههای نو هستند. پس برای پیشرفت کشور باید به تعداد دانشمندان افزود و باید پژوهش و نوآوری را چه در مراکز آموزشی و چه در صنایع آموزش داد. دراین فرآیند بهتر است که زمان را غنیمت بشمریم زیرا زمان بر نمیگردد و قابل انتقال از کسی به کسی و یا ازجایی به جایی نیست.
8- تصور درست آینده برای همه مسئولین بسیار ضروری است. متولیان آموزش نیز باید آینده کشور و جهان را درست تصور کنند و گرنه شاید چیزی را به جوانانمان یاد دهیم که مورد نیاز خودشان و کشور نیست. نوع مفاهیمی که برای آموزش دارای اولویت است باید دقیقاً مشخص شود. از جمله جوانان ما نیازمند سواد علمی- تکنولوژیکScientific and Technological Literacy (STL) هستند تا از امکانات دانش استفاده کنند و مسائل و مشکلات خود را حل نموده، شغل جدید بیابند و پا به پای جامعه جهانی حرکت کنند.
9- تفکر و خلاقیت حلقه گم شده آموزش است، انجام پژوهشها و مطالعات بنیادی و برنامه ریزی برای پرورش خلاقیت جوانان، مهارتهای اندیشه و نوآوری؛ چگونه فکر کردن، چگونه درست فکرکردن، چگونه خلاق فکر کردن، ایجاد منابع، کتب، جلسات آموزشی و پرورشی خلاقیت، باشگاههای تفکر و نوآوری، در سیستم آموزشی ما جای تلاش بیشتری دارند. بهتر است برنامه های آموزشی به نحوی تدارک دیده شوند که دانشجو و دانش آموز، ملزم به استفاده از ابتکار و ابداع باشد. موضوع به حدی اهمیت دارد که در برخی از کتب گاهی از ایجاد وزارت اندیشه صحبت می شود.
10- افراد دانا را در سیستمهای اجتماعی و تقسیم قدرت شریک هستند. زیرا هرکس تواناتر و داناتر است، قدرتمند تر است. چه برای یک فرد دریک زندگی ساده، چه برای یک کشور، علم استراتژیک است. افزایش هر چه بیشتر سرمایه گذاری در آموزش و پرورش و پیشرفت علم، ارزشمند است. زیرا مسئولین و صاحبان آینده ی این جامعه از طریق این آموزشها قدرتمندتر خواهند بود. هرچه افراد را توانمند و خلاق و نوآور بار آوریم. در نهایت به شکوفایی کشور منجر خواهد شد. و مردم خود مسائلی از قبیل اشتغال جوانان، کاهش هزینه ها، ارتقای کیفی و کمی زندگی مادی و معنوی، پیشرفت صنایع، رقابت در بازارهای جهانی و… را حل خواهند کرد.
11- در بخش پرورشی، از بحران ارزشها برای برخی از جوانان صحبت میشود. بحران ارزشها که نتیجه رقابت شدید گروهی برای رسیدن به امکانات محدود موجود و احساس کاذب آنان برای امنیت اقتصادی آینده است، با نوآوریها در فرآیندهای پرورشی حل خواهد شد. با آموزش خلاقیت، شخصیت و تواناییهای افراد تغییر مییابد و بخشی از فعالیتهای پرورشی مثل یادگیری مهارتهای حل مسئله، مهارت خودآگاهی، مهارتهای هنری و علمی و فنی گسترش مییابد. خلاقیت در توسعه روابط اجتماعی، درک متقابل افراد از یکدیگر و درنهایت در بهداشت روانی افراد تأثیر گذار است.
12- نظام آموزشی شامل تمام سیستمهای درگیر در فرآیند آموزش از قبیل رسمی و غیر رسمی مثل صدا و سیما و اینترنت و غیره است. یک فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، مشوق خلاقیت و برانگیزاننده بستر ساز خلاقیت در جامعه خواهد بود تا اثرات سنتهایی را که ممکن است تأثیر منفی داشته باشد را حذف کند.
پس در شناسایی استعداهای خلاق خود و جوانانمان، کوتاهی صورت گرفته است. حتی موانع خلاقیت آنها را نیز از پیش پایشان برنداشته ایم. اکنون باید بدانیم که همهی ما میتوانیم خلاقتر باشیم و با خلاقتر شدن، زندگی خوشبختانه ای داشته باشیم. خدمات بهتری به یکدیگر دهیم و از محصول خلاقیت یکدیگر بیشتر بهره ببریم و سطح زندگیامان را بالا ببریم.
نهادهایی که متولی برنامه ریزی کشوری هستند، نسبت به فراهم کردن زمینه های لازم برای بروز خلاقیت و توانائیها و استعدادهای بالقوهی افراد جامعه، مسئول هستند.