نخبگان

اصولاٌ نمی توان یک گروه را نخبه نامید و بقیه را بدون ایده دانست. ایده ها در سطح جامعه پخش است. به کتاب چگونه نخبه شویم، نوشته ی اینجانب مراجعه شود.

ضرورت وجود بنیاد نخبگان و یا همین جامعه نخبگان ناشی از یک آسیب اجتماعی است. افرادی که توانایی کافی داشته اند ولی حقوق اجتماعی خود را کسب نکرده اند یا دست به گریز از کشور می زنند و یا به بنیاد های نخبگان پناهنده شده اند.

در این حوزه ضرورت های زیر وجود دارد

1-           ضرورت سطح بندی دقیق نخبگان بر اساس توانایی و مدارک علمی معتبر در سطح کشور، تا هرکسی در جای خود قرار بگیرد و مدعیان دروغین در حوزه های مختلف به کنار زده شوند. و مدیران نخبه و با سواد مدیریت در کنار نخبگان علمی و فنی به فعالیت بپردازند.

2-    امید به ارتقاء شغلی و امنیت اقتصادی و اجتماعی در کل سازمانها و دستگاه ها وجود داشته باشد. تا از وجود نخبگان و صاحبان ایده در همه جا استفاده شود و از ایده های آنها بهره ببرند، مشابه کاری که جنابعالی انجام می دهید. با دادن جوایز و تبلیغات در باره ی نخبگان، بسیاری از افراد راضی نخواهند شد.

در واقع از حوزه نخبگان به عنوان موتور فکر و پیشرفت استفاده کرد. نه تنها برای نخبگان بلکه برای همه ی افراد جامعه در همه ی سازمان های و دستگاه ها باید این زمینه فراهم شود. به عنوان مثال می توان همایش های ایده دهی برگزار کرد و افراد ایده های خود را سخنرانی کنند.

بنیاد نخبگان باید حوزه پوشش خود را وسیع کند و تمامی افراد صاحب ایده را جذب نماید.

3-    در دانشگاه ها کرسی های نظریه پردازی باید ایجاد شود. مورد بسیار مهمی که علی رغم نظر رهبر معظم انقلاب مسکوت مانده است.

4-    در زمینه اختراعات ، قانون ثبت اختراع حقوقی، باید به ثبت اختراع فنی و علمی و حقوقی تبدیل شود و قوانین مربوط به سالهای پیش از انقلاب است و سبب سوء استفاده برخی مدعیان است.

5-    توسط بنیاد نخبگان، باید تمامی سازمان های موازی، از قبیل پارک علم و فناوری، مجمع عالی نخبگان، سازمان های مردم نهاد و… سازماندهی شده و تحت پوشش قرار گیرند و ساز و کارهای آنها مجدداً تعریف شود تا در یک راستا حرکت کنند.

6-     آژانس های  نیاز سنجی، انتقال تکنولوژی و فروش تکنولوژی به صنایع و کشورهای مختلف ایجاد گردد.